بار اخر من ورق را با دلم بر میزنم ،بار دیگر حکم کن،اما نه بی دل،بادلت،دل حکم کن،(حکم دل)
هرکه دل دارد بیاندازد وسط،تاکه ما دلهایمان را رو کنیم،دل که روی دل بیافتد،عشق،حاکم می شود،پس به حکم عشق بازی میکنیم....
این دل من ،رو بکن حالا دلت را،دل نداری بر بزن اندیشه ات را،(حکم لازم)دل سپردن،دل گرفتن هردو لازم...
قدیما میگن واسه کسی تب کن که برات بمیره،چه پر توقع بودن قدیمیا،من واسه شما میمیرم ولی خدا نکنه شما تب کن
تنها باشي
غروب جمعه باشد
باران ببارد
احساس مي كني بلا تكليف ترين
آدم روي زميني...
از پس این روزهای کدر
رنگی نیست
جز سیاهی لحظه هایی نمناک
نظرات شما عزیزان:
|