جسارت می خواهد ،...
نزدیک شدن به دورترین افکار زنی ،..
که روزها مردانه با زندگی می جنگد اما شب ها ،...
بالش اش ازهق هق های زنانه خیس است !!!
آری ! جسارت می خواهد...
اين قدر نگو اگر گذشت کنم کوچک مي شوم، اگر با گذشت کسي کوچک مي شد، خدا اين قدر بزرگ نبود


این شبــــهای بــــارانــــی
غــــــم انگیز است تنـــــــهایــــــی
بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ که می آیـــــی
به احســــاست قســــــم یــــک شب
دلم می میرد از حسرت و من آهسته می گویم :
تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمـی آیــــی

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
موهات را ببند دلم را تکان نده
در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن
من در کنار توست اگر چشم وا کنی
خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن
بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود
تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن
امشب برای ماندنمان استخاره کن
اما به آیه های بدش اعتنا نکن
نظرات شما عزیزان:
|